ترجمه شعر کیومرث

halophyte
Issue2_2018
Kiomars
By arash allahverdi

translation by:alireza taheri araghi

 

شعر

 

رقص عقرب[1]

 

شب

بزن وُ

بکوب وُ

برقص

شب قوروق باشد بیمارستان[2]

شب

مرموز

گُه

بی‌پناه وُ طولانی­‌ست.

 

دی‌شب

زاریِ تنهای مرد راننده

بی‌راه

پشت دیوارِ اتاق خواب من

ساعت‌‌ها

 

دریغ 

گوش رنجوری دارم

زخم وُ پر خروش،

گمراهی رحم نمی‌کند

هول وُ دلهره

«لطفاً چراغ اتاق را خاموش نکن دخترم!»

 

اتاق

روشن است

با این همه

باید

پناه

برد

به خواب

فرو

رفت

به خواب

نمی‌شود،

که نمی‌شود

کوبید

زد

رقصید!

 

غمی اکبر دارد امشب

مردِ نوزاد-مرده، آقای غَرَوی!

 

نیش‌ها

زخمی‌ها

فرشته‌ها!

می‌کوبند

می‌رقصند

نه اما پناهی

راهی

امانی

 

شهر

امشب

شهر مرده­‌هاست

خواب ندارد انگار

می‌گندد

شهر بی‌امان

بی‌آرام!

بی‌انگار!

می‌سوزد

جفت‌ها مرده‌اند

جوانها مرده‌­اند

پیرها مرده‌­اند

کودکان مرده‌­­اند

و ساعتها

برای مرده‌ها زنگ می‌زنند!

 

ساعت‌ها

دوره می‌کنیم

دوره می‌کنیم

خویش‌­تن را!

 

ول کنید دست مرا

امشب

بیدار نمی‌شوند مرده‌ها

بیدار نمی‌شوند

هر چه می‌زنیم

هر چه می‌کوبیم

هر چه می‌رقصیم! 

 

آرش اله وردی

پنج دیماه ۱۳۹۷              بازنویسی 11 دیماه 1397



[1] - عقربها قبل از جفتگیری می‌­رقصند. عقرب نر برای جلب اعتماد و بیداریِ شهوانیِ ماده، دستانش را می‌­گیرد و او را با خود تکان می­‌دهد. این رفتارِ عقربها به والس، رقص و یا بوسه‌­ی عقرب معروف است.

[2] -سطری از شعر نیما یوشیج